loading...
وبلاگ تفریحی ایرانیان
تبادل لینک

وبلاگ تفریحی ایرانیان آماده تبادل لینک وبنر باهرگونه سایت و وبلاگی می باشد.لطفا در صورت تمایل ما را بانام(وبلاگ تفریحی ایرانیان) لینک کنید و سپس لینک خود را در قسمت نظرات وبلاگ من قرار دهید تا شما هم لینک شوید.

باتشکر

برای اطلاع از جدیدترین مطالب وبلاگ در خبرنامه ی ما عضو شوید.هر هفته به دو نفر از اعضای خبرنامه کارت شارژ 2000 تومانی ایرانسل هدیه داده می شود.

با عضویت در وبلاگ و یا خبرنامه ی ما لینک کلیپها و فیلم هاو عکسهایی که امکان قرار دادنشان در وبلاگ نیست را دریافت کنید.

برای مشاهده عکس اصلی مطالبی که عکس ندارند به ادامه ی مطلب رجوع کنید.

وبلاگ تفریحی ایرانیان بازدید : 68 جمعه 14 مرداد 1390 نظرات (0)


فصل هشتم : احكام اموات
1 . غسل مسّ ميّت

موارد وجوب غسل مسّ ميّت

س . غسل مسّ ميّت، در چه وقت واجب مى شود، كيفيّت آن را بيان فرماييد.

ج . واجب مى شود غسل، به مسّ نمودن ميّت بعد از سرد شدن و پيش از غسل دادن.

س . آيا فرقى هست ميان ميّت كافر و مسلم يا نه؟

ج . فرقى نيست. و در حكم ميّت است قطعه اى كه در آن، استخوان باشد، خواه از زنده جدا شده باشد يا از مرده.و در وجوب غُسل ، به مسّ نمودنِ استخوانِ بى گوشت، اشكال است؛ و احوط غسل نمودن است اگر از مرده جدا شده باشد نه از زنده.و فرقى نيست بعد از صدق مسّ، بين اين كه ماسّ و ممسوس ممّا تحلّهما الحياة باشد، يا آن كه نباشد؛ پس واجب است غسل، به مسّ نمودن دندان و ناخن ميّت، اگر چه به ناخن باشد؛ بلى مسِّ مو، موجب غسل نمى شود از جهت عدم صدق مسّ.

1 . يا تيمّمِ صحيح دادن بنا بر اظهر، اگر چه اقتصار به غسل، احوط است.

2 . بلكه مطلقا بنا بر احوط. و خصوصيّات و شروط غسلِ در كلّ، جارى است در جزء بنا بر اظهر، از برودت و قبل از غسل بودن.

حكم غسل مسّ ميّت

و هر چه موقوف بر وضو است، موقوف است بر غسل مسّ ميّت. و وضو شكسته مى شود به سبب مسّ نمودن على الاحوط. و غسل مسِّ ميّت، كفايت از وضو نمى كند على الاحوط.

2 . غسل ميّت

س . احكام ميّت را از: غسل و كفن و حنوط نمودن و نماز كردن و دفن نمودن بيان فرماييد.

ج . بدان كه غسل دادن ميّت، واجب كفايى است، به اين معنى كه بر همه مكلّفين

1 . بنا براحوط اگر چه مِمّا تحلّه الحياة باشد، يعنى احتياط است اگر چه ناخن ماسّ ممّا تحلّه الحياة بوده باشد. و امّا رطوبت، پس شرط تأثيرِ مسّ در غسلِ مسّ نيست بنا براظهر.

2 . يعنى وجوب غسلِ مسّ، نفسى نيست، بلكه لازم است و شرط است براى نماز و مسّ كتابت و طواف واجب بنا بر اظهر، كه حدث بودن حاصل از مسّ است، كه محتاج است در ارتفاع، به نيّت؛و امّا براى دخول مساجد و قرائت عزائم و صوم، پس اگر به حكم جنابت است، شرط است و اوّلى موافق احتياط و مخالف اصل است، يعنى استصحاب حكم، بلكه دوّم خالى از وجه نيست.

3 . يعنى در صورت وجود ساير نواقضِ وضو با مسّ. و در صورت عدم آنها با مسّ، پس احتياط اوّل، راجع به اصل انتقاضِ وضو است، چنانچه از جمله سابقه، استفاده مى شود و خالى از وجه نيست. و احتياط دوّم، راجع به ضمّ وضو با غُسل است در ايجاد رافعِ حدثِ حاصل به مسّ و حدثِ عايد به مسّ بعد از وضو.

4 . يعنى ميّتى كه محكوم به اسلام باشد به سبب اظهار شهادتين و عدم منافى، چه شيعى باشد يا سنّى بنا بر اقوى.

و طريقه تغسيل سنّى، همان طريقه تغسيلِ شيعى است بنا بر اقوى، مگر آن كه تقيّه اقتضا كند موافقت اهل سنّت را در كيفيّت، پس مباشرت در عمل با تقيّه مى نمايد حتى در تغسيل شيعه.و اولاد مسلمين، به حكم اسلامند در تغسيل و اولاد كفّار در عدم تغسيل. و احوط تغسيل اولاد زنا است، چه از مسلم باشد يا كافر.

و مجنون بعد از بلوغ و وصف اسلام يا كفر، ملحق است به آنچه وصف كرده. و بلوغ در حال جنون، محل تأمّل است؛ و دور نيست عمل به استصحاب سابق بر بلوغ و جنون. و تبعيّت مسبىّ و لقيط، موافق احتياطِ موجب تغسيل است.واجب است و اگر يك نفر غسل را به عمل آورد، از ديگران، ساقط است.

اولويّت اشخاص به غسل دادن

س . آيا اَوْلى به غسل دادن ميّت، چه كسى مى باشد؟

ج . نسبت به زن، خود شوهر است، چه آن زن آزاد باشد چه بنده، دائمه باشد يا متعه، لكن در متعه اشكال هست؛ و عمل به احتياط خوب است.و بعد از شوهر، مالك مقدّم است بر غير مالك و اگر متعدّد باشند، شريك خواهند بود در ولايت، ولى در ساير اوليا با تعدّد، استقلال هر كدام بعيد نيست.و بعد از مالك،ارحام است و ايشان مقدّم بر اجنبىّ مى باشند هرچند هاشمىّ باشد. و اگر وصيت نموده باشد كه او غسل دهد، احتياط از براى ورثه، عمل نمودن به وصيّت است هر چند هاشمى نباشد.كما اين كه احوط، استيذان وصىّ است از ولىّ. و طبقات ارحام در اَوْلى بودن به غسل، به ترتيبِ طبقات ارث است؛ پس پدر و مادر و اولاد، مقدّم بر جدّ و جدّه و

1 . لكن اظهر ثبوت احكام زوجيّت است در منقطعه و در مُطَلّقه رجعيّه اگر وفات او در عدّه باشد.

2 . لكن خلاف احتياط است.

3 . اگر وصيّت به محض مباشرت باشد ـ كما هوالغالب ـ نه ايصا، استيذان لازم است، بنا بر اظهر.

4 . و مسلّمِ از اولويّت، حرمت مزاحمت با وَلىّ است،مثل آن كه مانع باشد و به منع او اعتنايى ننمايند.و امّا وجوب استيذان از ولىِّ فعلى با امكان و مشروطيّت عمل به آن، به نحوى كه بدون آن باطل باشد و اعاده لازم باشد، پس مبنى بر احتياط است و همچنين در ساير تجهيزات و عبادات منوطه به اذن ولىّ.و زوجه مثل زوج است در جواز تغسيل حتى در حال اختيار، لكن به نحو اعمّ از اين كه مثل محارم باشد در عدم استقلال و در اين كه غسل از تحت ثياب باشد يا نه. و اظهر استحباب غسل زَوْجين است از وراى ثياب اگر چه احوط است. و ستر خصوص عورت، موافق با احتياط است،بلكه احوط اين است كه با وجود مماثل،مباشرت ننمايند زوجين و اگر نمودند از روى جامه باشد؛و اگر كشف كردند ـ چنانچه ذكر شد ـ ستر عورتين احتياطاً ترك نشود.و امّا محارم،پس احوط آن است كه با عدمِ مماثل،از روى جامه ها حتى در غير عورتين و با استيذان از ساير اوليا خصوصاً زوج و زوجه غسل بدهند، و در غير اين صورت، رعايت احتياط مناسب بشود.و امّا غير مماثل و مَحرم به ترتيب مذكور،پس ظاهر،جواز ترك تغسيل تا موقع لزوم دفن است و وقوع دفن.و احتياط در تغسيل از روى جامه با ترك نظر و لمس است بدون فرق بين زن و مرد.و خنثاى مشكل،محارم خود را با نبودنِ مملوكه،غسل مى دهد از روى جامه بدون نظر و لَمْس على الاحوط؛ و علم به مماثلت در اين فرض، لازم نيست.و خنثاى مشكل را،محارمش غسل مى دهند به نحو مذكور با قيد مذكور؛ و همچنين خنثاى مثل او را چنانچه ذكر شد؛و همچنين مشتبه به مرد و زن از جهات ديگر.برادر و خواهر مى باشند، و ايشان مقدّم بر اَعمام و اَخوال مى باشند،و بعد، وِلاء عتق مقدّم است بر ولاء ضامن جريره،و ضامن جريره مقدّم است بر حاكمِ شرع.و هرگاه بى اذنِ اوليا،غسل دهند ميّت را، باطل است و همچنين است حكم در نماز.

شرايط غسل دهنده

س . شرط است كه غسل دهنده، شيعه اثنى عشرى باشد يا نه؟

ج . بلى شرط است.

س . آيا غسل دهنده ميّت، شرط است در ذكوريّت و اناثيّت، مثل ميّت باشد يا نه؟

1 . اگر قصد قربت متمشّى باشد، بطلان، موافق احتياط است، و اگر نباشد، بطلان معلوم است.

2 . يعنى در حال اختيار؛ پس در صورت جواز تغسيل كافر با عدم مماثلِ مُسلم، اظهر جواز تغسيل مخالف است بر طبق مذهب حقّ؛ و احوط در مقام اوّل، كتابى بودن كافر و امرِ مُسلم و نيّت او، و اين كه غسل به نحو ريختن آب باشد يا در كرّ و جارى باشد در غير صورت اضطرار، بلكه با عدم زوج يا زوجه و ساير محارم و مماثل با مسلم اغتسال كتابى قبل از تغسيل و تأخير تا آخر وقت امكان، موافق احتياط است در هر دو مقام و اعاده لازم نيست. و احتياط در خشك كردن بدن ميّتى كه كافر غسل داده او را قبل از تكفين است.
ج . بلى شرط است، مگر در محارم با عدم مماثل على الاحوط. و همچنين، است نسبت به امه مملوكه كه خالى از مانع باشد، ولى احوط، ترك است در غير اُمِّ ولد و زن و شوهر.و پسر سه ساله اگر زن او را غسل بدهد و دختر سه ساله اگر مرد او را غسل بدهد، عيب ندارد.

وجوب غسل قطعه مبانه

و در حكم ميّت است، سينه يا قطعه اى كه در او سينه باشد، پس واجب است غسل دادن و حنوط و كفن نمودن و نماز كردن بر آن. و قطعه اى كه در آن استخوان باشد، نيز واجب است غسل دادن و حنوط و كفن نمودن؛ و همچنين استخوان مَحض على

1 . يعنى اَمه مملوكه ميّت يا غيرميّت در صورت استيذان از مالك براى تغسيل زوج يا زوجه على الاحوط.

2 . به مثل تزويج و اعتداد و مبعّض و مكاتَب بودن.

3 . بلكه احوط با عدم مماثل ومَحرم خصوصاً زوج يا زوجه،تغسيل اَمه است با استيذان از ساير اوليا كه مماثل و محرم نيستند ازمالك فعلى خود على الاحوط وهمچنين عبد مالكه خود را.

4 . گذشت احتياط در تقديم زن و شوهر بر مالك به نحو اطلاق.

5 . يعنى در حال اختيار. و امّا در صورت اضطرار به فقد مماثل و محرم، پس احتياط در تغسيل است تا حدّ جواز نظر و لمس، و احوط بعد از سه سال، تغسيل از روى جامه ها است. و همچنين است حكم دختر سه ساله و ما بعد آن تا حدّ جواز نظر و لمس.

6 . بعض سينه كه محلّ قلب است بنا بر احوط، بلكه خالى از وجه نيست. و بعض ديگر، به حكم مشتمل بر عظم يا عظمِ مجرّد است.و چنانچه غسل در «سينه»، واجب است، اظهر عدم وجوب حنوط است در غير موجود از مساجد.و احوط وجوب ماعداى «لُنگ» است از قِطَع سه گانه؛ و ظاهر عدم وجوب لنگ است در صورتى كه محلّش ـ اگر چه بعضِ محلِ لنگ باشد ـ موجود و حاضر نباشد.

7 . كه از ميّت جدا شده باشد يا از زنده على الاحوط ندباً در اخير. و احوط در حنوط و قطعات كفن، رعايتِ حال موجود است در وجوب در تقدير اتّصال، چنانچه در «سينه» گذشت.الاحوط.

وجوب غسل سقط چهار ماهه

س . طفلى كه چهار ماهه شده باشد و سقط شود، واجب است غسل و كفن و حنوط نمودن يا نه؟

ج . بلى واجب است، لكن نماز، نه واجب است و نه مستحب؛ و اگر چهار ماه كمتر داشته باشد واجب است على الاحوط او را در كهنه پيچيدن و دفن كردن، اگر چه ترك اين احتياط نسبت به پيچيدن در كهنه، باكى ندارد.

حكم ازاله نجاست، ستر عورت و استقبال هنگام غسل ميّت

س . [ آيا ] واجب است ازاله نمودن نجاست از بدن ميّت پيش از غسل و پوشانيدن عورت او را از ناظر محترم در حال غسل يا نه؟

ج . بلى واجب است ازاله و سَتر، مثل ساير احوال، ولى حرمتِ نظر، مسلّم است و پوشانيدن عورت او بر غاسل از ديگرى، دليلى بر وجوب ندارد، چنانچه واجب است رو به قبله نمايند ميّت را در حال احتضار اگر رو به قبله نباشد، به اين كه بر پشت بخوابانند او را و روى او و كف پاهاى او را متوجه قبله نمايند؛ و منقطع مى شود وجوب مذكور، به محقّق شدن وفات.

1 . بلكه خالى از وجه نيست. و استثناى دندان و ناخن اگر چه متّصل به مقدارى از گوشت باشد، خالى از وجه نيست اگر چه احتياط خوب است.و مماثلت با غسل دهنده در صورت عدم امكان استعلام، لازم نيست، چه آن كه عدم امكان، از جهت خنثى بودن باشد، يا از جهت ديگر، به خلاف صورت امكان و همچنين ترتيب در صورت امكان استعلام و عدم آن؛ و احتياط، در تكرارِ مفيدِ علمِ به ترتيب است؛ و جمع متفرّقات، براى تحصيل ترتيب از قبيل صورت امكان استعلام است.و عدم وجوب نماز بر استخوان تامّ از يك عضو، خالى از هيچ شبهه و احتياط نيست و همچنين قطعه مشتمل بر استخوان، اگر چه اظهر، عدم وجوب است در غير «سينه» و آن چه در آن «قلب» است.

2 . و همچنين تكفين معهود و حنوط معهود على الاحوط.

3 . احتياطاً ترك نشود. و دفن مطلقا واجب است. و احوط در گوشت محض، تكفين قبل از دفن است و غير آن از غُسل و حنوط و نماز، واجب نيست.

4 . اظهر جواز تأخيرِ رفع نجاست عرضيّه است تا زمان غَسلِ موضع نجاست براى غسل، و كلام در غَسله واحده براى تطهير از خبث و حدث گذشت در محلّش از وضو و غسل.

5 . احوط وجوب است با عدم عسر در فرض و در نائم و مثل او؛ و اگر كاشف، غاسل باشد، پس وجوب سترِ از غير، خالى از وجه نيست.و در حال غسل، كيفيّت مزبوره، مستحب است. و بعد از غسل تا حال دفن، مستحبّ است به نحوى كه در حال نماز معتبر است. و فرق نيست در وجوب مذكور، ميان آن كه محتضر، مرد باشد يا زن، طفل باشد يا بالغ.

غسل كسى كه قصاص يا رجم مى شود

و واجب نيست غسل دادن كسى كه واجب شده باشد كشتن آن به رجم يا قصاص يا غير آنها و غسل كرده باشد به امر حاكم شرع، يا از جانب خود اغسالى را كه واجب

1 . توجيه به هيئت مذكوره، وجوب آن، موافق با احتياط است، بلكه ترك آن به كيفيّت مذكوره تا آخر غسل، خالى از هيچ شبهه نيست. ولكن اظهر در حال غسل، استحبابِ استقبال است به كيفيّت مذكوره، و از زمان موت تا دفن، مورد احتياط است، و بعد از غُسل تا حال دفن، كيفيّت تغيير مى كند.

2 . لكن چون وجوب، كفايى است، بالغ هم در صورت تمكّن، مشمول تكليف به استقبال است، به نحوى كه ذكر شد.

3 . به اغسال ثلاثه غسل ميّت على الاحوط. و اظهر عدم انتقاض اين غُسل است به حدث اصغر و همچنين حدث اكبر، مگر آن كه واجب شود غايت غسل جنابت، پس غسل جنابت واجب مى شود؛ و احوط در اين صورت، قصد امر فعلى است، نه خصوص غسل جنابت.و اظهر تداخل است اگر سببِ غسل، مقدّم باشد بر اين غسل؛ پس [ اگر ] به نيّت امر فعلى به جمع اسباب به جا آورد، جايز است و تقديم غسل جنابت هم جايز است. و عدم وجوب تغسيل ثابت است در صورتى كه مقتول شود بعد از غُسل، نه آن كه خودش به غير قتل وفات نمايد. و در قتل به سبب ديگر، تأمل و احتياط است؛ و اظهر تجديد غُسل است اگر حادث شود سبب آن بعد از زوال سبب اوّل كه براى آن غسل كرده است، نه در صورت تقارن در زمانى.و در صورت وجوبِ تجديد، اگر نشد، بعد از قتل، تغسيل لازم است، نه در صورت اعاده زنده.و فرقى نيست بين اين كه متعدّد باشد سنخ دو سبب،مانند «قصاص» و «رجم» يا نه، مثل قصاص از دو مقتول. و اظهر وجوب تقديم غسل است بر قتل [ به ] قصاص يا به رجم.و محتمل است بلكه دور نيست [ اين كه ] غسل بر محكومِ به قتل به سبب قصاص يا موجب رجم، واجب باشد، و امر حاكم، الزامِ به اين واجب باشد، نه آن كه دخالت در صحّت غسل داشته باشد، بلكه اگر خودش به جا نياورد، امر به آن مى شود؛ و فرقى نيست بين امر اجنبى و كسى كه جايز است تغسيل از او بعد از موت. و در صورت وجوبِ غسلِ مقدّم، اظهر وجوب حنوط و تكفين است به نحو معهود در ميّت.و موضع قصاص را ظاهر مى نمايند از كفن در زمان قصاص و موضع تلوّث را احتياطاً، از خباثت تطهير مى نمايد.و نيّتِ غسل، بر غسل كننده است؛ و احوط در صورت علم به عدم يا خوفِ ترك نيّت، اين است كه امر كننده نيّت نمايد. و اظهر وجوب تجديد است در صورت علم به ترك نيّت از مباشر.و پس از غسل ميّت در حال حيات، واجب نيست به مسّ آن بعد از موت، غسل بر مسّ كننده، به خلاف صورت وجوبِ تجديد و ترك آن، كه مسّ قبل از غسل بعد از موت، موجب غسل مسّ ميّت است.است از براى ميّت؛ ولى در غيرِ مقتولِ به رجم و قصاص، اشكال است، [ و [احوط، الحاق به ساير اموات است. و اگر بعد از سه غسل بميرد به سبب ديگر، واجب است غسل دادن.

1 . الحاق قتلِ در ساير حدود، به رجم و قصاص خالى از وجه نيست بعد از بناى بر وجوبِ غسلِ مقدّمِ بر قتل؛ و احوط جمع است بين غسل مقدّم و مؤخّر از قتل.

حكم غسل و كفن شهيد

و مقتول در حرب واقع با امام يا نايب خاص او، شهيد است و تغسيل و تكفين نمى شود، مگر در صورتى كه برهنه باشد كه تكفين مى شود.و در مقتول در دفاعِ واجب، احتياط ترك نشود به تغسيل.و موت در معركه قبل از نقل مسلمين، حكم مذكور ثابت است با آن؛ چنانچه با موت بعد از نقل يا انتقال، حكمِ مذكور، منتفى است.و موت در معركه بعد از انقضاى حرب، مورد احتياط به تغسيل است و همچنين موت در معركه بعد از ادراك مسلمين، و قبل از نقل، محلّ احتياط است. و احوط در شهيد با جنابت، تغسيل است به نيّت غسل جنابت و غسل ميّت به ترتيب معهود و توابع آن.

كيفيّت غسل ميّت

س . طريقه غسل ميّت را بيان فرماييد.

ج . واجب است غسل دادن ميّت را به سه آب: اوّل: به «سدر»؛ دوّم: به «كافور»؛ سوّم: به «آب قراح»، يعنى به آب خالص. و واجب است ترتيب به نحو مذكور، در ميان سه غسل؛ و فرق نيست در اين حكم، ميان اين كه ميّت، جنب باشد يا حايض، يا نباشد.و ترك نشود احتياط به غسل دادن ميّت را به غسل ترتيبى؛ و كيفيّتِ ترتيب، به نحوى است كه در غسل جنابت گذشت. و همچنين شرط است نيّت در هر يك از سه غسل، و نيّت هر غسلى [ را ]، مقارن شروعِ در آن نمايد.

تيمم دادن ميّت

1 . و در صورت اخلال به ترتيب،اعاده مى نمايد آنچه را كه مقدّم بر غير داشته.

2 . احوط ضمّ غير غسل ميّت است با آن، در قصد. و اظهر عدم وجوب وضو است مطلقاً.

3 . يعنى در تمام يك غسل؛ پس مانعى از ارتماس در هر يك از اعضاى ثلاثه هر يك از سه غسل نيست، و به فرو بردن عضو، جايز است با رعايت ترتيب.

4 . در اعضاء ثلاثه. و اظهر، جواز غسل ارتماسى است در غسل ميّت، مثل غسل جنابت، با رعايت اطلاق آب در دو غسل اوّل، چنانچه ذكر خواهد شد، اگر چه خلاف احتياط است و با رعايت كريّت آن و نحو آن و با رعايت ترتيب بين سه غسل.و در ترتيب در اين جا مسلّم است كه شستن سر، مقدّم و شستن طرف راست، مقدّم بر شستن طرف چپ است اگر چه در غسل جنابت، اين نحو يقينى نيست، چنانكه گذشت.

5 . احوط، جمع در نيّت است در ابتداى غسل اوّل و نيّت جداگانه براى هر يك از دو غسل ديگر، اگر چه اظهر، قصد امر فعلىّ است در هر سه و در نظاير مقام.و امّا مقدار خليطين، پس احوط، محافظت بر صدقِ آبِ سدر است به نحو متوسّط بين قليل محض كه خالى از تأثّر آب باشد و كثير [ كه ] موجب اضافه آب باشد. و اين حدّ متوسّط، بايد در غسله ثالثه، به آب خالص نباشد، پس ضرر ندارد قليلى از خليطين ـ مانند غير آنها ـ در آب قراح، مادام [ كه ] موجبِ تأثّر آب نباشد، اگر چه احتياط خوب است.
س . اگر آب، ميسّر نشود براى غسل ميّت، تكليف چيست؟

ج . اقوى و احوط، سه تيمّم دادن ميّت است به اين طريق كه: تيمّم اوّل را به قصد ما فى الذمه مردّداً مابين بدل از هر سه غسل و غسل به آب سدر، و دوّم را بدل غسل به آب كافور، و سوم را بدل غسل به آب قراح انجام دهند.و همچنين اگر بترسد بر ميّت از غسل دادن به جهت عارضى ـ مثل سوختن يا آبله در او بودن ـ احوط و اقوى اين است كه او را سه تيمّم بدهند، چنانكه گذشت.و تيمّم را به دست خود عمل آورند نه به دست ميّت؛ و احوط جمع است ميان دست حَىّ و ميّت با امكان.

1 . اگر ميسّر نشد آب مگر براى يك غسلِ معيّن، اقتصار بر آن يكى مى نمايد و بدل غسلهاى ديگر تيمّم مى نمايد.و اگر يك غسل، معيّن نباشد، احوط تقديم مقدّم است به قصد وظيفه فعليّه با رعـايت مـذكور در مقدار خليط و در تكميل بـا تيمّم بدل از متعذّر به ترتيب مذكور در سابق. و اگر فقط خليطِ يك يا دو غسل، متعذّر باشد، احتياط، در غسل با آب خالص است كه به فقدان خليط، ترك آن غُسل نشود؛ پس سه غسل را انجام دهد اگر چه خليط، متعذّر باشد، با ترتيب و تميز در نيّت به نحو مذكور در واجب اختيارى.و آنچه در متن است از اقوى بودن تثليث، محل تأمّل است، بلى احوط است. و در صورت وجدانِ خليطِ متعذّرِ قبل از دفن، اعاده شود غسل با رعايت ترتيب در صورت امكان، و يا با به جا آوردن بدل از غير ممكن.و در جواز نبش براى تداركِ متعذّر، تأمّل است، و عدم جواز در صورت هتك ، متجّه و در غير صورت هتك ، اقرب به احتياط است.و وجوب غُسل و غَسل به مسّ بعد از غُسل اضطرارى مذكور يا تيمّم بدل از آن، موافق احتياط است، اگر چه عدمش خالى از وجه نيست در غسل اضطرارى در صورت عدم تمكّن از اختيارى تا زمان فعليّت دفن.

2 . بنا بر اظهر. و احوط در صورت اراده جمع، نشاندن ميّت است و ماندن در پشت سر ميّت و تيمم دادن به دست حىّ، به نحوى كه اگر با دست ميّت انجام بگيرد به همان كيفيّت است با امكان و عدم عسر.و در صورت عدم امكانِ مباشرتِ با دست ميّت يا عسر در آن، معيّن است اكتفا به مباشرت زنده به نحو مذكورِ ممكن، يا غير آن با عدم امكان يا عسر.

مباح بودن مكان غسل ميت

و اقوى لزوم مباح بودن مكان غسل است.
3 . كفن و تكفين

س . احكام كفن نمودن ميّت را بيان فرماييد.

ج . واجب است كفن نمودن به سه پارچه و آن «پيراهن» و «لُنگ» و «لفّافه» است كه آن را «سرتاسرى» مى نامند.و شرط است در پيراهن كه از شانه تا نصف ساق را بپوشاند، و در لنگ، آن كه ميان ناف و زانو را فراگرفته باشد، و در لفّافه، آن كه از طول اين قدر زياد باشد كه دو سر

1 . به نحوى كه در مكانِ غسلهاى ديگر مقرّر است.

استقبال هنگام غسل دادن

و امّا استقبال در حال غسل، پس اظهر استحباب آن است اگر چه احوط است. و ظاهر، بلكه مقطوع آن است كه تا حال فراغ از غسل، استقبالْ، به وجه و باطن قدمين است و بعد از فراغ تا وقت وضع در قبر، به يك صورت است.

استيذان در پاره كردن پيراهن ميت

و احوط استيذان از اهل اذن است در پاره كردن پيراهن ميّت براى بيرون آوردن از زير، در حال غسل يا بعد از آن، كه مستحبّ است كه به پاره كردن باشد در صورت حاجت و بيرون آورده شود از پايين ميّت.

بعضى از مستحبّات و مكروهات غسل ميّت

و ستر عورت ميّت از غير ناظرى كه حرام است بر او نظر، واجب نيست، بلكه مستحب است.و در هر يك از غسلهاى سه گانه، مستحبّ است شستن هر عضوى از ميّت سه مرتبه و بعد از هر غسلى از غسلهاى سه گانه، مستحبّ است شستن غاسل دستهاى خود را تا مرفق.و مستحب است بدن ميّت را خشك نمايد از آب غسل بعد از اغسال سه گانه وقبل از تكفين.و مكروه است گرفتن ناخن ميّت و ترجيل موى او و ازاله كردن مقدارى كه لازم نباشد مقدّمتاً براى غسل، بلكه احتياط در ترك آن است، مگر در صورت مانع بودن از غسل مغسول.كفن را توان بست و از عرض اين قدر زياد باشد كه بر روى هم بيفتد دو طرف آن. و احوط در پيراهن، بلند بودن آن است تا به قدم و در لنگ، پوشانيدن آن است از سينه تا به قدم.لكن احوط و اظهر آن است كه زايد بر قدر واجب را، بدون اذن كبارِ ورثه نكند چنانچه اگر صغير داشته باشد از مال صغير برندارند.

س . اگر مقدور نشود به سه پارچه، تكليف چيست؟

ج . اكتفا به آنچه مقدور است نمايد، بلكه اگر هيچ مقدور نشود مگر پوشانيدن عورتين، واجب است در اين حال عورتينِ تنها را بپوشاند.

3 . کفن و تکفین

كيفيت تكفين

س . كيفيت كفن كردن را بيان فرماييد.

ج . طريقه اش آن است كه لنگ، مقدّم بر پيراهن و پيراهن مقدّم بر لّفافه باشد.و احوط آن است كه هر يك از سه پارچه بپوشاند آنچه را كه در زير آن است.

بعضى از شرايط كفن

و جايز نيست مغصوب بودن و نجس بودن و حرير بودن، و احتياط آن است كه از پوست نباشد، هرچند آن حيوان، تذكيه شده و مأكول اللحم باشد.
1 . بلكه احـوط در پيراهن و لنگ و سوّمى، آن است كـه مذكـور شد؛ و افضل آن است كه بـه عبارت «احوط» مذكور مى شود با رعايت صدق عـرفى لنگ و مئزر.

2 . يعنى از مذكورات خاصّه اگر چه صدقِ اسمِ يكى از سه قطعه نكند، اگر چه ستر عورت، اهمّ است.

3 . بلكه لازم است در صورتى كه آنچه در زير است اقلّ واجب است، و لازم نيست در غير اين صورت بنا بر اظهر در مقدار؛ بلكه احوط و اظهر در هر يك از سه پارچه، ساتر بودن است.

4 . اگر چه معفوٌّ عنه در نماز باشد بنا بر احوط.

5 . يعنى حرير محض كه ممنوع است براى مرد و احوط در تكفين زن اجتناب آن است.

6 . بلكه صدق جامه نمايد اگر چه از پشم و مو و كُرْكِ مأكول اللحم باشد. و اجزاى غير ماكول اللحم، مانند پوست ماكول اللحم مى باشد در حكم تكفين و در احتياط مذكور.و همه اينها در حال اختيار است؛ و امّا در حال اضطرار، پس احوط تكفين و ستر عورت به اينها غير از مغصوب است با رعايت اذن ذوى الحقوق.

خروج كفن از اصل مال

س . كفن واجب را، از اصل مال بر مى دارند، يا از ثلث؟

ج . از اصل مال بر مى دارند هرچند مديون باشد، مگر زن كه كفن او بر ذمّه شوهر است هر چند زن مال دار باشد،و احوط اخراج از تركه زن است اگر زايد بر مستثنياتِ دين ندارد.

حنوط

و واجب است بعد از غسل، «حنوط كردن»؛ و آن مسّ نمودن هفت موضع سجود است به كافور؛ و كفايت مى كند در آن، مسمّى. و اين حنوط مخصوص از براى ميّتى است كه مُحرِم نباشد و اگر مُحرِم باشد، بوى خوش ابداً نزديك او نبرند، مگر آن كه بعد از طواف، مرده باشد كه در اين صورت، قول به جواز، خالى از قوّت نيست.
1 . اگر ممكن نشد تكفين، احتياط در ستر عورت ترك نشود.و در صورت دوران امر بين مذكورات، احوط تقديم پوست بدون اهانت و نجاست معفوّه در نماز و حرير زن، بر غير است. و در بين اين سه، محتمل است تقديم غير پوست بى اهانت در پوست و غير؛ و در غير اينها، احوط تقديم نجس است بر حريرِ محض و غيرماكول كه نجس نباشد و اظهر تخيير بين اين دو است. و ظاهر، تقديم حرير است بر نجس از غير ماكول. و تقديم نجاست غير عينيّه بر عينيّه و قليله بر كثيره و غيرِ موجب هتك بر موجب، خالى از وجه نيست.

2 . احوط جمع بين مسح و وضع است.

3 . و همچنين غُسل با آب كافور.

4 . اظهر كفايت طواف زيارت است در سقوط اين حكمِ مُحرم.

خروج نجاست از ميّت هنگام غسل يا بعد آن

مسأله: چنانچه از ميّت نجاستى بعد از غسل يا در اثناى آن خارج شود، كافى است شستن آن نجاست، و غُسل يا بعض آن اعاده نمى شود بدون فرق بين انحاى نجاست خبثيّه و حدثيّه.و اگر خروج نجاست، بعد از تكفين باشد، احوط غَسل بدن و كفن است يا تبديل آن، مادام [ كه ] متعذّر نباشد و در قبر گذاشته نشود، اگر چه عدم وجوب و اكتفاى به قطع كردن نجاست از كفنِ غيرِ ساتر عورت، خالى از وجه نيست.و اگر بعد از وضع در قبر خارج شود، جايز است اكتفا به بريدن متنجّس از كفن،و جايز است شستن بدن و كفن يا تبديل آن در صورت عدم استلزام محذورى از قبيل هتك ميّت.و در صورت تفاحش نجاست و كثرت مقطوع، بر تقدير قَرْض، يا فقد ساترِ عورت، احوط اكتفا به ممكن از تبديل يا شستن است.و در صورت عدم امكان هر دو يا تعذّر آنها و دوران امر بين برهنگىِ مذكور، يا باقى گذاشتن نجاست كفن، احوط رعايت اقرب به محافظت بر ميّت است از انهتاك به نجاست خاصّه يا برهنگى مذكور.

بودن كفَن زوجه بر زوج

مسأله: كفن زوجه بر زوجِ موسِر است. و اظهر عدم فرق بين اقسام زوجه است از حيث: آزادى و كنيزى، و ناشزه و غير آن، و دائمه و منقطعه، و صغيره و كبيره، مدخول بها و غيرها، و مجنونه و عاقله، و معتدّه در عده طلاق رجعى، نه بائن و نه محلّله.و احوط لحوق ساير مصارف تجهيزات است به كفن، از قبيل: سدر و كافور و آب غسل و لوازم واجبه دفن.و احوط توافق زوج با ورثه زوجه است در صورت يسار زوجه، به مصالحه و رعايت احتمال استحقاق بر زوج و عدم آن ؛ و در صورت عدم تمكّن زوج اصلا يعنى نداشته باشد زايد بر مستثنى براى مُعْسر را حتّى با آنچه از زوجه به او به ارث رسيده باشد، همچنين اگر محجور باشد به سبب افلاس، اظهر اين است كه كفن، از تركه زوجه است.سقوط كفن با عدم تمكّن زوج حتّى از تركه زوجه، وجهى ندارد؛ و در صورت تمكّن زوج از بعضِ كفن، واجب است مقدور، بر زوج و غير مقدور، از تركه زوجه و محتمل در صورت زايد از مستثنيات بودن است مزاحمتِ وجوبِ كفن با ساير واجبات ماليّة از انفاق و اداى ديون بر زوج. و محتمل است لحوق آن به نفقه عيال در يك شب و روز بنا بر احتياط لزوماً ترك نشود.و احوط تأخير دفن است تا آخر زمان امكان بدون انهتاك در صورت احتمال تجدّد يسار زوج يا تحصيل تركه زوجه، يا پيدا شدن باذِل، و در صورت لحوق اين امور بر دفن، تأمل است. و رعايت اشدّ از مرتبه هتك يا احترام، خالى از وجه نيست در نبش قبر و در برهنه بودن ميّت. و با مرهون بودن مال زوج، وجوب ندارد بنا بر اظهر الا آن مقدارى كه ممكن است تحصيل آن از زايد بر قدر دَين، چنانچه در انفاق واجب است.و در صورت اقتران موت زوجين، كفن زوجه از مال خودش است نه از مال زوج، به خلاف صورت سبق موت زوجه، كه كفن، از مال زوج است.و اگر يك كفن بيش ندارد، خودش مقدّم است بر كفن زوجه، مانند ساير ديون در صورتى كه موتش، قبل از دفن زوجه واقع شود. اگر متبرّعى از مال خود كفن را داد، از زوج ساقط است.

كفن واجب النفقه و عبد

و بر شخص، كفنِ واجب النفقه از اقارب، نيست. و كفن مملوك، بر مالك است در همه اقسام مملوك، و آن كه بعض او محرّر است بر حسب مقدار مملوك، استحقاق كفن بر مالك دارد و همچنين رعايت نسبت در مالكهاى شركا مى شود؛ و در اَمه مزوّجه، تأمل است در استحقاق بر مالك يا زوج، و احتياط در توافق به صلح است.

كفن از اصل مال اخراج مى شود

و كفن شخص، از اصل تركه او مأخوذ است قبل از دين و وصايا و ميراث؛ و همچنين، غير كفن از لوازم تجهيز و محتمل است تقديمش بر حق مرتهن و مجنىّ عليه و غرماى مفلّس؛ و تقديم در اخير، اظهر است؛ [ و ] احوط رعايت مذكور و حق ميّت است.و اگر [ به ] قدر كفن نگذاشته و واجب التكفين از مال شخصى نيست، وجوب تكفين ساقط است و جايز است برهنه دفن شود، مگر كسى از مسلمانها بذل نمايد. و همچنين، ساير اموالى كه قبل از دفن بايد صرف شود از سدر و كافور و امثال آنها.و احتياط مناسب از قبيل استرضاى دُيّان و ورثه در غير كفن از واجباتِ تجهيز ترك نشود.

سقوط بعض اجزاى ميت

اگر چيزى از اجزاى ميّت ساقط شود، در كفن او گذاشته مى شود بعد از تغسيل آنچه محتاج به غسل است.

مستحبّات غسل ميّت

در ذكر جمله اى از مستحبّات معروفه غسل ميّت كه احوط آن است كه به رجاى ثواب به جا آورده شوند:

وضو دادن ميّت؛ محل تغسيل، مرتفع و محلّ پاهاى ميّت منحدر باشد؛ رو به قبله گذاشته شود در حال تغسيل مانند محتضر؛ در زير سايه غسل دهند؛ پيراهن او را شكافته و از طرف پاهاى ميّت بيرون آورند؛ ستر عورتين ميّت با عدم ناظر محترم شود؛ انگشتهاى ميّت تليين شود با رفق به او؛ قبل از تغسيل، سر و جسد ميّت را با زعوه سدر بشويند و فرج او را با اشنان؛ و دستهاى ميّت را شستشو دهند سه مرتبه، ابتداى به طرف راست سر، در تغسيل نمايند قبل از طرف چپ سر؛ در هر غسلى هر عضوى را سه مرتبه بشويند؛ مسح نمايند شكم ميّت را قبل از غسل اوّل و دوم با رفق در غير حامل؛ غسل دهنده در طرف راست ميّت بايستد؛ حفيره اى رو به قبله حفر نمايند براى سرازيرى آب غسل در آن محلّ، بدن ميّت را خشك نمايند بعد از انجام غسل آخر با جامه اى.

مكروهات غسل ميّت

و مكروه است نشاندن ميّت در حال تغسيل؛ و بريدن ناخنها و موهاى ميّت؛ و اين كه در زير پاهاى غسل دهنده او را قرار دهند در حال غسل، و ارسال آب غسل در محل بول و غايط بلكه مطلق بالوعه نجاسات بنا بر احوط.

مستحبّات كفن

در مستحبّات كفن و لواحق آن كه به رجاى ثواب به جا آورده مى شود، اگر چه ثابت است استحباب جمله اى:

[ از آن جمله اين كه ] غسل دهنده قبل از تكفين، غسل نمايد يا وضو بگيرد؛ زياد شود براى مرد، «بُرد يمانى عبرى» و پارچه خامسه براى به هم پيچيدن دو رانِ ميّت كه طول آن سه ذراع و عرض آن يك شبر باشد؛ زياد شود «عمامه» براى

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • جمعه 19 آذر 1395
  • جمعه 26 خرداد 1391
  • پنجشنبه 25 خرداد 1391
  • جمعه 12 خرداد 1391
  • پنجشنبه 11 خرداد 1391
  • چهارشنبه 10 خرداد 1391
  • سه شنبه 09 خرداد 1391
  • دوشنبه 08 خرداد 1391
  • شنبه 06 خرداد 1391
  • جمعه 05 خرداد 1391
  • جمعه 5 خرداد 1391
  • پنجشنبه 04 خرداد 1391
  • پنجشنبه 4 خرداد 1391
  • جمعه 29 ارديبهشت 1391
  • پنجشنبه 28 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 27 ارديبهشت 1391
  • يکشنبه 24 ارديبهشت 1391
  • سه شنبه 19 ارديبهشت 1391
  • جمعه 15 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 13 ارديبهشت 1391
  • پنجشنبه 7 ارديبهشت 1391
  • شنبه 02 ارديبهشت 1391
  • شنبه 2 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 30 فروردين 1391
  • سه شنبه 29 فروردين 1391
  • دوشنبه 28 فروردين 1391
  • سه شنبه 9 اسفند 1390
  • يکشنبه 7 اسفند 1390
  • جمعه 28 بهمن 1390
  • شنبه 22 بهمن 1390
  • چهارشنبه 5 بهمن 1390
  • يکشنبه 2 بهمن 1390
  • يکشنبه 25 دی 1390
  • چهارشنبه 21 دی 1390
  • سه شنبه 13 دی 1390
  • سه شنبه 6 دی 1390
  • يکشنبه 4 دی 1390
  • شنبه 3 دی 1390
  • چهارشنبه 30 آذر 1390
  • يکشنبه 27 آذر 1390
  • جمعه 25 آذر 1390
  • سه شنبه 22 آذر 1390
  • پنجشنبه 17 آذر 1390
  • دوشنبه 14 آذر 1390
  • يکشنبه 13 آذر 1390
  • شنبه 12 آذر 1390
  • جمعه 11 آذر 1390
  • يکشنبه 6 آذر 1390
  • شنبه 5 آذر 1390
  • چهارشنبه 25 آبان 1390
  • سه شنبه 24 آبان 1390
  • چهارشنبه 18 آبان 1390
  • دوشنبه 9 آبان 1390
  • پنجشنبه 5 آبان 1390
  • چهارشنبه 20 مهر 1390
  • سه شنبه 19 مهر 1390
  • دوشنبه 18 مهر 1390
  • يکشنبه 17 مهر 1390
  • شنبه 16 مهر 1390
  • جمعه 15 مهر 1390
  • پنجشنبه 14 مهر 1390
  • چهارشنبه 13 مهر 1390
  • دوشنبه 11 مهر 1390
  • يکشنبه 10 مهر 1390
  • شنبه 9 مهر 1390
  • چهارشنبه 6 مهر 1390
  • سه شنبه 5 مهر 1390
  • دوشنبه 4 مهر 1390
  • يکشنبه 3 مهر 1390
  • شنبه 2 مهر 1390
  • جمعه 1 مهر 1390
  • پنجشنبه 31 شهريور 1390
  • چهارشنبه 30 شهريور 1390
  • سه شنبه 29 شهريور 1390
  • دوشنبه 28 شهريور 1390
  • يکشنبه 27 شهريور 1390
  • شنبه 26 شهريور 1390
  • جمعه 25 شهريور 1390
  • پنجشنبه 24 شهريور 1390
  • چهارشنبه 23 شهريور 1390
  • دوشنبه 21 شهريور 1390
  • يکشنبه 20 شهريور 1390
  • شنبه 19 شهريور 1390
  • جمعه 18 شهريور 1390
  • پنجشنبه 17 شهريور 1390
  • چهارشنبه 16 شهريور 1390
  • سه شنبه 15 شهريور 1390
  • دوشنبه 14 شهريور 1390
  • يکشنبه 13 شهريور 1390
  • شنبه 12 شهريور 1390
  • جمعه 11 شهريور 1390
  • پنجشنبه 10 شهريور 1390
  • چهارشنبه 9 شهريور 1390
  • سه شنبه 8 شهريور 1390
  • دوشنبه 7 شهريور 1390
  • يکشنبه 6 شهريور 1390
  • شنبه 5 شهريور 1390
  • جمعه 4 شهريور 1390
  • پنجشنبه 3 شهريور 1390
  • چهارشنبه 2 شهريور 1390
  • سه شنبه 1 شهريور 1390
  • دوشنبه 31 مرداد 1390
  • يکشنبه 30 مرداد 1390
  • شنبه 29 مرداد 1390
  • پنجشنبه 27 مرداد 1390
  • چهارشنبه 26 مرداد 1390
  • سه شنبه 25 مرداد 1390
  • دوشنبه 24 مرداد 1390
  • يکشنبه 23 مرداد 1390
  • شنبه 22 مرداد 1390
  • جمعه 21 مرداد 1390
  • پنجشنبه 20 مرداد 1390
  • چهارشنبه 19 مرداد 1390
  • سه شنبه 18 مرداد 1390
  • دوشنبه 17 مرداد 1390
  • يکشنبه 16 مرداد 1390
  • شنبه 15 مرداد 1390
  • جمعه 14 مرداد 1390
  • پنجشنبه 13 مرداد 1390
  • چهارشنبه 12 مرداد 1390
  • سه شنبه 11 مرداد 1390
  • دوشنبه 10 مرداد 1390
  • يکشنبه 9 مرداد 1390
  • شنبه 8 مرداد 1390
  • جمعه 7 مرداد 1390
  • سه شنبه 4 مرداد 1390
  • دوشنبه 3 مرداد 1390
  • يکشنبه 2 مرداد 1390
  • شنبه 1 مرداد 1390
  • جمعه 31 تير 1390
  • پنجشنبه 30 تير 1390
  • چهارشنبه 29 تير 1390
  • سه شنبه 28 تير 1390
  • دوشنبه 27 تير 1390
  • يکشنبه 26 تير 1390
  • شنبه 25 تير 1390
  • جمعه 24 تير 1390
  • پنجشنبه 23 تير 1390
  • چهارشنبه 22 تير 1390
  • سه شنبه 21 تير 1390
  • يکشنبه 19 تير 1390
  • چهارشنبه 15 تير 1390
  • سه شنبه 14 تير 1390
  • دوشنبه 13 تير 1390
  • شنبه 11 تير 1390
  • جمعه 10 تير 1390
  • جمعه 6 خرداد 1390
  • دوشنبه 12 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 11 ارديبهشت 1390
  • شنبه 10 ارديبهشت 1390
  • جمعه 9 ارديبهشت 1390
  • سه شنبه 6 ارديبهشت 1390
  • دوشنبه 5 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 4 ارديبهشت 1390
  • جمعه 2 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 1 ارديبهشت 1390
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 4044
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 29
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 2,246
  • باردید دیروز : 184
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,037
  • بازدید ماه : 5,059
  • بازدید سال : 22,445
  • بازدید کلی : 734,486
  • کدهای اختصاصی
    تبليغات X